hot page

ساخت وبلاگ
دخترکمیه روزی اینجا پناهگاه نوشتن من بود. پناهی که امنیتش رو روزی از دست داد. و سکوت بهترین کار بود... من هم اهل انتخاب بهترین نبودم. دم دست‌ترین راه رو، به هیجان‌زده‌ترین شکل انتخاب کردم گاهی. نتیجه‌ش شد بیقراری‌های دیروز و امروز.تو عاقل‌تر از من باش. تو بگو و بشنو و تا مطمئن نشدی به مقصد رسیدی، از ایستگاه پیاده نشو. تو به هوای کسی مسیرت رو عوض نکن. به امید کسی زیاد یک جا منتظر ننشین. تو مثل من به سالهای رفته با بغض نگاه نکن. اشتباه نوشتم. جملاتم آخرش دستوری شد... به قول قیصر: می‌توان آیا به دل دستور داد؟؟؟فقط "امیدوارم" اینکه نوشتم، در توان تو و قلب لطیفت باشه.  hot page...
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0arameshe-toofani8 بازدید : 88 تاريخ : يکشنبه 22 آبان 1401 ساعت: 4:58

دست خودم‌ نیست. همش لعن میفرستم به کسی که روز و شبهامون رو این طوری کرد. خدا آخر و عاقبت ما رو به خیر کنه و‌ توی مرگمون و زندگی‌مون شر برای دیگران قرار نده.

hot page...
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0arameshe-toofani8 بازدید : 89 تاريخ : يکشنبه 22 آبان 1401 ساعت: 4:58